از نواب تا زاربروکن

وبلاگ گروهی جلیل محبی، نیما نعمتی زاده، مجید خسروانجم و توحید عزیزی

از نواب تا زاربروکن

وبلاگ گروهی جلیل محبی، نیما نعمتی زاده، مجید خسروانجم و توحید عزیزی

دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ق.ظ

هر آدمی یک مدیر نداره! یک نفس خداداد داره...

هر آدمی یک مدیر نداره!
آنجا در آلمان، در مدرن ترین کشور اروپا و تکنولوژیک ترین فرهنگ اروپایی و جایی که سرزمین فلاسفه بزرگ قرون جدید بوده حاکمیت انسان معنای دقیقی داره.
مثلاً همان طور که نیما گفت هرکسی یک مسوول مربوط داره که کارهای اداری شما رو انجام میده. با همه یک جور برخورد میکنه. وقتی وارد اتاقش میشی از جاش بلند میشه. بدون اینکه با شما دست بده تعارف میکنه که بنشینید. کار همه را در یک زمان مشخص انجام میده. و وقتی میخواهید از در بیرون برید بهتون میگه به سلامت. یک لبخند اداری هم برای تو میزند...
خب این وضعیت یک کشور مدرن است. قانون با قدرت تمام باید اجرا شود. حتی در خوش آمدگویی یا لبخند اجباری یک کارمند دستگاه حکومتی و قانون از این ارزشها (از آنجا که حفظ حرمت انسان میکند) به شدت حمایت میکند.
وضعیت یک کشور مدرن کاملاً‌ مکانیکی است. همه چیز سرجای خودش هست. روابط انسانی در آن پیاده نمی شود. روابط، روابط قانونی است. سایه حکومت بر تمام اخلاق اداری سایه دارد و تویی که کارمند دولتی، تربیت نمی شوی بلکه قانون تو را سرخط می آورد.
اما در یک کشور سنتی که روابط سنتی کماکان در آن حاکم است (و البته و صد البته که با مدرنیته درحال جنگ است) وضعیت گونه دیگری است. حکومت از آن نف‍‍س است. نفوس مردمان در روابط میان ایشان بیشترین حاکمیت را دارد. همه انسانها بر اساس تربیتی که شده اند با تو برخورد میکنند. خانواده محله مدرسه جمع همسالان و فامیل و هر جایی که فرد در طول دوران شکل گیری اش در دوره ای نسبتاً میان مدت تا بلند مدت به آنجا تردد داشته و تلوزیون و ماهواره و گوشی تلفن همراه و ... است که من و تو و اوی غیر مدرن را شکل میدهد و به من تو می آموزد که وقتی کارمند دولت شدیم مثل مجید خسرو انجم به پای آبدارچی اداره تمام قد بایستیم تا حرمت انسانی اش حفظ شود یا مثل آن دیگری بگوییم: فریدونی بیا ببینم!!
اینکه کدام صحیح است و کدام صحیح نیست بحث جدایی است. اما از منظر انسان شناسی حتما باید به این نکته توجه کنیم که حاکمیت بیش از حد قانون انسان را از انسانیت خارج میکند. باید پذیرفت که خلقناکم اطواراً. یعنی ما همه شما را طور طور و گونه گون آفریدیم و تعداد محدودی از قوانین باید باشد که روابط میان شما را ساختاری تعیین کند و باقی روابط باید به تربیت و اخلاق سپرده شود....

در فلسفه حقوق تکرار میکنیم که میان حقوق و اخلاق مرز وجود دارد.
بله وجود دارد.
اما یادمان باشد این را: این هایی که داخل کشور ما از مرز میان حقوق و اخلاق می گویند اینهایی که من عرض کردم مد نظرشان نیست. این ها بیشتر لیبرال هایی اند که به دنبال آزادی جنسی اند و الا آلمان مدرن زده قانون مدار برای لبخند کارمند خودش هم پروتوکل دارد...
صعید محبی
2 شهریور 1394

  • جلیل محبی

نظرات  (۱)

بند آخر را شدیدا پسندیدم
خب به نظر من روابط سنتی بهتر از مدرن هایش است
البته اگر که شورش را درنیاوریم و هرج و مرج به پا نکنیم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی