از نواب تا زاربروکن

وبلاگ گروهی جلیل محبی، نیما نعمتی زاده، مجید خسروانجم و توحید عزیزی

از نواب تا زاربروکن

وبلاگ گروهی جلیل محبی، نیما نعمتی زاده، مجید خسروانجم و توحید عزیزی

سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۵۴ ق.ظ

آدم باشید لطفا، جان هر کس که دوست دارید!

راهروهای ادارات آلمان را که گفتم یادتان میآید؟ همان که آدمها برای رسیدگی به کارهایشان ابتدا باید جایی روی دستگاهی کوچک، یک وری، گوشه ی راهرو دکمه ای را فشار داده و شماره ای که از شیار آن بیرون زده را برداشته و به این ترتیب نوبت یا نمره ی  خود را ثبت کرده و بر اساس آن منتظر بمانند، که چه زمانی باید وارد چه اتاقی شوند. حالا یادتان آمد کجا را میگویم؟  یادتان می آید که گفتم از میان آدمهای منتظر، معمولا پیر ها کتاب میخوانند و جوانها سرشان در موبایل است؟ چه خوب است که بیشترتان یادتان است. 

هر جا که آدمها باید منتظر بمانند تا وارد اتاقی شده یا در اتوبوس یا قطار شهری و بین شهری بنشینند تا به مقصد برسند، تعدادی کتاب، روزنامه یا مجله میخوانند و گروهی نیز سرشان در موبایل بوده و مشغول شبکه های اجتماعی اند. آدمهایی که اینجور جاها مطالعه میکنند، یا پیر ها هستند که رمان میخوانند، یا روزنامه یا مجله دستشان است، که هر از گاهی هم به جوان هایی که در شبکه های اجتماعی موبایل غرقند نگاهکی می اندازند که یعنی؛ ای ذلیل مرده ها بروید از وقتتان خوب استفاده کنید. گروهی از اهالی مطالعه نیز دانشجویان جوانی هستند که دارند جزوه های دانشگاه را نگاهکی می اندازند. تعدادی دیگر نیز جوانان و نوجوانانی اند که یا موبایلشان سرگرمند و هی چت میکنند. خیلی هم دستشان تند است. هی پشت سر هم تایپ کرده و پاهایشان را به نشانه ی تیک عصبی تکان میدهند. بعضی از آنها هم یادشان میرود صدای سوت یا دینگ موبایلشان را خاموش کنند و با آمدن هر پیغام، راهرو یا آن اتوبوس یا قطار هی پر از دینگ و سوت یا از اینجور صداها میشود. در این موقعیت معمولا آدمهایی که دارند کتاب میخوانند، نخست، تحمل میکنند،  و اگر این اصوات ادامه یافت، یک یا دو بار تنها به آن "آدمِ سر و صدا کن" تنها نگاه میکنند.  در صورتی که اصوات همچنان ادامه یافت، تعدادی از همان "آدمهای فقط نگاه کن"، جایشان را تغییر داده و  از "آدم یا آدمهای سر و صدا کن" دور میشوند. از میان آدمهای راهرو، اتوبوس یا قطار، هستند کسانی که از آن ته ته ها، میان مردم، یکهو میگویند؛ "من". تلفظ من، مانند من و تو است، با این تفاوت که روی نون آن تاکید کرده و لحظاتی  میایستند. یک "اوه" هم اولش میچسبانند. پس میشود؛ "اوه مننننن". یا میگویند؛ "منش". این منش آن منش خودمان نیست ها. بلکه میم آن کسره داشته و نون و شین آن ساکن است. یعنی میشود؛ "منش".  البته با این تفاوت که، میگویند: "منش". البته میم آن را میکشند، جوری هم میکشند که روی مغز است. چه جوری بگویم؟ آها. اگر اهل موسیقی هستید، یا دست کم دستی بر نواختن پیانو دارید، حتمن بارها کلید های سیاه پیانو را آزموده اید. کلید های سیاه پیانو، یکجوری اند که انگار صدای کلید های سفید را میبرند (البته با ضمه روی با). یا میشکنند. نه اینکه صدایشان از نظر موسیقیایی "خارج" باشد ها نه، اما انگار یکجوری "خارج"  میشود (باز هم از نظر موسیقیایی). نمیدانم متوجه منظورم شدید یا نه، به همین دلیل هی من به مجید و جلیل گفتم که بیاییم همه ی نوشته هایمان را رادیویی کرده و علاوه بر این وبلاگ، "رادیو از نواب تا زاربروکن" را هم راه بیاندازیم، که البته در دست بررسی است. 

داشتم چه میگفتم؟ آها، "اوه من" و "منش" 

این تنها حد اعتراض سایرین به کسانی است که صدای موبایلشان آدمهای ساکت یا اهالی مطالعه در راهرو یا اتوبوس و قطار را اذیت کرده.

یکجور مطالعه هم وجود دارد در اینگونه موقعیت ها که بدک نیست و آن وسایلیست مانند تبلت که در آن تنها آدم میتواند کتاب های الکترونیکی را ریخته و هی بخواند. اینجور کتب را میتوان به صورت اینترنتی خریداری کرد. البته تعدادی از  این نوع کتب توسط همان سایت های فروش به صورت رایگان هم در اختیار علاقمندان قرار میگیرند. 

در راهرو، اتوبوس و قطار البته، گهگاه و به ندرت، اما هستند آدمهایی که، با موبایلشان بلند بلند حرف میزنند. و این رفتار در میان جماعت آلمانی صورت خوش و مودبانه ای ندارد. و به اینجور آدمها میگویند؛ "نابلد به آداب اجتماعی یا از اجتماع دور"

این آدمها معمولا خارجی اند و به زبان غیر آلمانی و مادری خودشان بلند بلند با موبایل حرف میزنند. اینجور آدمها تصور میکنند که چون آلمانی ها زبانشان را نمیفهمند پس این حق را دارند تا راحت با موبایل حرف بزنند. (این نوع رفتار نادرست، شامل اهالی دو سه کشور میشود که بنده به دلیل احترام به ملل و رعایت اصول اخلاقی و حقوق انسانی و نژادی از بردن نامشان پرهیز میکنم)  

خلاصه اینکه "اوه من" و "منش"

آها الان یادم آمد که میتوانستم از فتحه کسره ی کیبورد استفاده کنم که اکنون اینکار را انجام میدهم؛

"اوه مَنْ" و "مِنْشْ"


"مَنْ" یعنی آدم، که در اینجا معنی آدم نداده و تنها یک صوت اعتراضی محسوب میشود. "مِنْشْ" هم یعنی انسان" که همچنان در موقعیتی که وضف کردم معنی انسان نداده و تنها یک صوت اعتراضی است. هر چند آدم کمی به شک می افتد که نکند واقعن با شیطنت دارند به آن آدمهای مزاحم و نابلد به آداب اجتماعی میگوند که؛ "آدم باش لطفا جان هر کس دوست دارید!"


عزیزید

نیما نعمتی زاده     

  • نیما نعمتی زاده

نظرات  (۳)

سلام سایتتون بسیار عالی بسیار تک و بی نقصه.
امیدوارم همینجور عالی به کارتون ادامه بدین
سلام.کافی نیست.نمونه هایی معرفی کنید که کسی بدون آنکه رفتار دیگری ضرر محسوس و مادی برای او داشته باشد، آن فرد را نهی از منکر کند.مثلا عابری را که بدون توجه به سبز بودن چراغ ها قصد عبور از خیابان دارد.
المان زندگی میکنید ؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی